یادداشت های غزه (۱۰۱)

«گرسنگی دست زدن به هرکاری را توجیه می کند»

رامی ابو جاموس یادداشت های روزانه خود را برای «اوریان ۲۱» می نویسد. او که بنیانگذار «غزه پرس» - دفتری که در ترجمه و کارهای دیگر به روزنامه نگاران غربی کمک می کند- است، ناگزیر شده با همسر و پسر دو سال و نیمه اش ولید، آپارتمان خود در شهر غزه را تحت فشار ارتش اسرائیل ترک نماید. پس از پناه بردن به رفح، رامی و خانواده اش مجبور شدند مانند بسیاری از خانواده ها که در این منطقه فقیر و پرجمعیت گیر افتاده بودند، مجددا به تبعید داخلی خود ادامه دهند.. او رویداد های روزانه خود را در این فضا برای انتشار در «اوریان ۲۱» می نویسد.
رامی برای این گزارش‌های محلی، جایزه مطبوعات نوشتاری و جایزه Ouest-France را در کادر جایزه Bayeux برای خبرنگاران جنگ دریافت کرد. این فضا از ۲۸ فوریه ۲۰۲۴ به او اختصاص یافته است.

تصویر یک کودک لاغر و آسیب‌پذیر را نشان می‌دهد که در آغوش یک زن نشسته است.

سه شنبه ۲۹ ژوئیه ۲۰۲۵

یکشنبه ۲۷ ژوئیه با اعلام این خبر از خواب بیدار شدیم که نخست وزیر اسرائیل گفته می خواهد به طور منظم کمک های انسان دوستانه را، از جمله از طریق چتر نجات، به غزه وارد کند. همه دنیا از شنیدن این خبر خوشحال شدند چون به معنی پایان یافتن قحطی بود.

متأسفانه به هیچ وجه چنین نشد. کار نتانیاهو تنها برای واکنش نشان دادن به اعتراض هایی بود که از هرسو برمی خاست. انتخاب ۲۷ ژوئیه، که آغاز تعطیلات مجلس اسرائیل است، برای اعلام این خبر معنادار بود. کِنِسِت در تابستان نشست ندارد. بنابراین، در طول این دوره نمی توان دولت ائتلافی را ساقط نمود. همچنین، این تاریخ زمان برگزاری کنفرانسی به رهبری فرانسه و عربستان سعودی بود که در آن درباره تشکیل حکومت فلسطینی گفتگو شد. بنابراین، نتانیاهو می خواست با اعلام این که شروع به انجام کاری برای تسکین درد و رنج مردم غزه کرده، توجه ها را به سویی دیگر جلب نماید، اما کاری جز صدود مجوز برای ورود چند کامیون نکرد. ۱۳۰ کامیون در روز اول و ۱۰۰ کامیون در روز دوم. همه این کامیون ها به وسیله مردم گرسنه غارت شد. این تعداد کامیون نسبت به نیازها تقریبا هیچ و مانند قطره ای دربرابر یک اقیانوس است. به گفته سازمان ملل متحد، برای شروع به کمک کردن به مردم غزه ورود ۷۰۰ کامیون در روز لازم است. قحطی همچنان وجود دارد. من شخصا می توانم شهادت بدهم که یک هفته پیش ، در بامداد ۲۳ ژوئیه ما دیگر در خانه چیزی برای خوردن نداشتیم. من و پسرم ولید به خوردن یک صبحانه حداقلی عادت کرده ایم که عبارت از تکه ای نان و «دوقه» است که عبارت از پودر گندم مخلوط شده با روغن زیتون است. حالا دیگر نان خالی خورده می شود چون دیگر روغنی وجود ندارد... ولید از من پرسید: «بابا، آیا برایم یک ساندویچ درست می کنی؟». اما در خانه نه نان و نه «دوقه» داشتیم.

اگر مادر بتواند چیزی برای خوردن درست کند، خیلی خوب می شود

این وضع برای من یک فاجعه بود. اولین بار بود چیزی نداشتم که برای خوردن به پسرم بدهم، درحالی که من از معدود آدم های خوش شانسی هستم که می توانند گاه و بیگاه یک کیلو آرد و مقداری «دوقه» بخرند، اما در بازار چیزی پیدا نمی شود.

با این همه، درخانه مقداری عدس داشتیم که برای ولید پختیم. فردای آن روز، توانستم آرد، عدس و کمی دوقه پیدا کنم. چندین روز است که غذای ما همین یک تکه نان و کمی دوقه در صبح است، که اولویت آن به ولید داده می شود. صدها هزار خانواده وجود دارند که کودکانشان حتی به همین هم دسترسی ندارند. در پایان روز، هنگامی که از دفتر کارم به خانه برمی گردم، معمولا یک آش عدس (عدسی) می خوریم. این تنها غذای ما در طول روز است که جلوی احساس گرسنگی مان را می گیرد.

چیزی که در ولید دوست دارم، این است که شکایت نمی کند. در یک هفته ای که برنامه غذایی گفته شده در بالا را داشتیم، او هرگز نگفت: «بابا، من به قدر کافی غذا نخورده ام». اگر در یوتیوب ببیند کسی موز می خورد، از من موز نمی خواهد بلکه می گوید: «وقتی پایانه ها باز شود، انشاء الله موز خواهیم داشت». او نمی داند پایانه چیست، کلمه ای است که شنیده و برایش به معنی فراهم بودن مواد غذایی است. هنگامی که شامگاه به خانه بازمی گردم، به آغوشم می آید و می گوید: «مامان غذا درست کرده» و به همین دلخوش است. فکر می کنم که او می داند که ما در وضعیت قحطی هستیم و اگر مادرش توانسته غذا بپزد این نعمت بزرگی است.

برای به حرکت درآمدن مردم، باید حرفی از دهان یک غربی بیرون آید

من به خاطر ناتوانی در تأمین حداقل ها برای پسرم اشک به چشمم می آید. درعین حال، خود را بخت‌یار می دانم که پسرم می تواند تکه ای نان و بشقابی عدسی داشته باشد. ولید به خلاف بسیاری از کودکان هم سن و سالش، مجبور نیست با یک قابلمه یا کاسه در محله راه بیفتد و غذا گدایی کند یا دربرابر یکی از آشپزخانه های عمومی (tekia) یا مرکز توزیع آب با یک دبه یا سطل در دست بایستد. هرروز دهها هزار کودک مجبور به انجام این کارها هستند. قحطی این چنین است.

برای به حرکت درآمدن مردم، باید حرفی از دهان یک غربی بیرون آید. من از آژانس فرانس پرس (AFP) تشکر می کنم که به لطف خبررسانی آن دنیا بسیج شد. وقتی که یک غزه ای این را بگوید حرفش به حساب نمی آید، چون ما غزه ای ها نمی توانیم روزنامه نگار باشیم. چون ما یا هوادار حماس هستیم و یا توسط آن مرعوب و مجبور به اینکار شده ایم و به هر صورت تبلیغات می کنیم. اما هنگامی که یک رسانه بین المللی این کار را می کند قابل اعتماد است. خبررسانی آژانس فرانس پرس جنبش را شروع کرد و بعد تصویر کودکان لاغر استخوانی در همه جا پخش شد. اما تبلیغات اسرائیلی ادامه دارد و همواره واقعیت را وارونه می نمایاند: «قحطی وجود ندارد، حماس است که کمک ها را مصادره می کند. به علاوه، هرچه که در غزه می گذرد، نتیجه کار حماس است. به خاطر حماس است که مردم برای دریافت کمک به مراکز توزیع می روند». مراکزی که در آنها نه کمک بلکه مرگ توزیع می شود.

به رغم همه اینها، مردم و رسانه ها همچنان از به کار بردن کلمه قحطی می ترسند. باید به آنها گفت نباید صبر کرد که همه بمیرند تا بتوان گفت که قحطی وجود دارد. همین جدل درباره کلمه «نسل کشی» هم وجود دارد. آیا باید صبر کرد تا همه بمیرند تا بتوان آن را به زبان آورد؟

کسانی که نمی خواهند به حرف فلسطینی ها گوش دهند، چرا به حرف اسرائیلی ها گوش نمی کنند؟ خود آنها می گویند می خواهند که فلسطینی ها گرسنگی بکشند. وزیر جنگ اسرائیل اعلام کرده که ارتش از کمک های انسان دوستانه برای جابجا کردن مردم غزه به سوی جنوب منطقه استفاده می کند. او از «شهر انسان دوستانه»ای سخن گفته که اردوگاهی است که می خواهد ۷۰۰ هزار تن را در آن زیر چادر جا دهد تا بعد بتواند آنها را روانه خارج کند. وزیران راست افراطی به روشنی تأکید می کنند که باید به مردم غزه گرسنگی داد. آنها جلوی ورود کمک انسان دوستانه را می گیرند.

به علت قحطی، هر روز عده بیشتری دربرابر مراکز توزیع کشته می شوند. امروز، صدها هزار تن کوشیدند در این مکان ها چیزی به دست آورند. هرکسی می خواهد بخت خود را بیازماید. حتی کسانی که امکان خرید مواد غذایی با قیمت های خیلی گران را دارند هم این کار را می کنند چون در بازار دیگر چیزی پیدا نمی شود.

در اینجا قانون جنگل حاکم شده است

قحطی جامعه را متلاطم می کند. فرانسوی ها می دانند که کمبود نان چه نقشی در انقلاب سال ۱۷۸۹ داشته است. قحطی می تواند منجر به انقلاب شود، اما بیش از آن معیارهای اخلاقی را تغییر می دهد. شکم خالی با قواعد یا قوانین رفتارهای اجتماعی پر نمی شود، با نان پر می شود. کسانی که کامیون های کمک را غارت می کردند، در ابتدا دزد نامیده می شدند، اما امروز گفته می شود که فقط می خواهند زنده بمانند. البته، همیشه خانواده و عشیره ها، گروه های سازمان یافته ای هم وجود دارند که کمک ها را غارت نموده و آنها را در بازار سیاه می فروشند. این دقیقا چیزی است که اسرائیلی ها می خواهند که هرج و مرج امنیتی، انسانی و روانی برقرار شود. وقتی که پلیس حماس می خواست از کامیون ها محافظت کند، ارتش اسرائیل آنها را بمباران می کرد، چون می خواست کامیون ها به وسیله گروه ها یا حتی همه مردم غارت شود. به تصاویر هزاران تنی که در محل عبور کامیون ها انتظار می کشند نگاه کنید. در اینجا قانون جنگل حاکم شده است. قوی تر بهره می برد و ضعیف تر چیزی به دست نمی آورد.

کسی نمی داند که در جمع این مردم کی به کی است. آیا عشیره ها هستند؟ گرسنه هایی هستند که فقط می خواهند برای خانواده خود غذا تهیه کنند؟ من هر روز صدها تلفن از کسانی دارم که نمی توانند از پس تهیه غذا برای کودکان خود برآیند. آنها از من می پرسند: «رامی، آیا فقط یک کیلو آرد برای ما سراغ داری؟». نیاز ها آنقدر زیاد است که نمی توان به همه کمک کرد. تعداد افراد یک خانواده متوسط در غزه ۷ تن است. هیچ کس بدون کمک انسان دوستانه نمی تواند از پس تهیه غذا برای خانواده خود برآید. اسرائیلی ها از سلاح گرسنگی استفاده می کنند چون می دانند گرسنگی دست زدن به هرکاری را توجیه می کند. مردم غزه برای به دست آوردن یک کیسه آرد برای پخت نان یا فروش آن در بازار سیاه به قیمت سرسام آور، حاضر به انجام هرکاری هستند. همه در حال تلاش برای زنده ماندن هستند و دژخیمان تکه نانی به سویمان می اندازند. آنها دارند با همه مردم غزه «بازی گرسنگی» (Hunger Games) رایانه‌ای را می کنند که پیشتر درباره آن حرف زده ام.

به کشتن همدیگر می پردازیم

نزدیک به دو سال است که ما درگیر یک پاکسازی قومی یا نسل کشی هستیم. جابجایی های مداوم، بمباران ها، کودکان تکه پاره شده و سربریده، خانواده هایی که به طور کامل سوخته یا در زیر آوار مدفون شده اند. اما آنچه که در دو هفته اخیر به سرمان آمده که نمی توانیم به کودکانمان غذا بدهیم، بی تردید بدترین وضعیت است. به این خاطر، درحال حاضر اولویت ورود کمک انسان دوستانه است تا جلوی از هم گسیخته شدن شیرازه اجتماع گرفته شود. اسرائیلی ها ما را به شورش علیه خودمان وامی دارند تا به کشتن همدیگر بپردازیم. تا به حال به آدم خواری، چنان که در جوامع دستخوش قحطی رخ می دهد نپرداخته ایم، اما هرکس فقط برای خود زندگی می کند. در حمله به محموله های کمک، دیده می شود که افرادی با قمه و چاقو حمله می کنند و عده ای مجروح می شوند. همه می خواهند کیسه آردی را به دست آورند که برای خانواده شان به معنی زندگی یا مرگ است.

قبلا در زمان بمباران ها و جابجایی ها همه با هم بودند. اردوگاه های موقت را با هم می ساختند و به هم کمک می کردند. اکنون اولویت حفظ هسته خانوادگی است. البته، زندگی اجتماعی همچنان وجود دارد و همیشه کسانی در اطرافمان هستند. نزدیکان و همسایه هایمان را با هم به خاک می سپاریم، اما برای گرفتن یک کیسه آرد می توان به کسی حمله کرد و حتی او را کشت. تکرار می کنم، گرسنگی دست زدن به هرکاری را توجیه می کند. این تصویر تحقیرکننده چیزی است که اسرائیلی ها می خواهند به سراسر دنیا نشان دهند. قحطی به راستی سلاحی مرگبار است.

همه اینها باید متوقف شود. کمک انسانی می باید به صورت مداوم، منظم و بی وقفه وارد شود. نتانیاهو از تعلیق عملیات نظامی در شهرهای غزه، دیرالبلح و المواصی حرف می زند، اما کمک انسانی باید به مناطق قرمز [ مکانی که فرمان جابجایی داده شده] وارد شود. هر حرف دیگر چیزی جز تبلیغات اسرائیلی برای این که گفته شود دارد کاری انجام می شود، نیست. حتی در محل هایی که می گویند عملیات نظامی از ساعت ۱۰ صبح تا ۸ شب تعلیق می شود، این تصمیم همیشه رعایت نمی شود. آنها شهرهای غزه، دیرالبلح و المواصی را بمباران کرده و عده زیادی را کشته اند. همه آنچه که اسرائیلی ها می گویند، تنها جنبه مصرف بین المللی دارد.

مقدار کمک هایی که – آن هم به شکل تحقیرآمیز- وارد شده، به هیچ وجه برای ازبین بردن قحطی کافی نیست. همه دنیا باید فشار بیاورند تا کمک انسانی به وسیله موسسه های غیردولتی (ONG) بین المللی و سازمان ملل متحد وارد شود. در نوار غزه ۴۰۰ مرکز توزیع کمک انسانی وجود دارد، درحالی که «بنیاد انسان دوستانه غزه» (GHF)، که من آن را «بنیاد جنایتکاری غزه» می نامم، تنها ۴ مرکز توزیع برای ۲.۲ میلیون تن جمعیت دارد. این واقعا یک مسخره بازی است.

امیدوارم که برای جامعه ما خیلی دیر نباشد و بتواند ارزش های حاکم بر غزه و به طور کلی فلسطین را حفظ کند. امیدوارم که دیگر هیچ کودکی از گرسنگی نمیرد.